به نوعی از تفکر اندیشین می گویند و نه از هر نوعی. مثلا وقتی که پشت درب خانه تان وا می مانید و کلید خود را فراموش کرده این نوعی اندیشه انجام داده اید تا راهی برای رساندن خود به داخل خانه ایجاد کرده اید. قدیسی را پرسیدن که زمان چیست . او گفت که من میدانم که چیست ولی تا زمانی آن را میدانم که کسی از من نپرسید و اگر کسی پرسید وا می مانم.
پس اندیشیدن به چیزهای بدیهی و انتزایی راحت است و لی گفتنش سخت .
می دانم که زمان را میشود با ساعت تنظیم کرد و یا میشود دیر کرد یا زود رسید و ... ولی اینهها مفوم زمان نیست